نقش کلی زنان در عاشورا
1 ـ روحيهبخشی:از جمله و مهمترين آنها روحيه دادن به سپاه امام بود. زنانی كه
همسرانشان وفرزندان شان به ميدان میرفتند، آنان را تقويت كرده و ياری شان
میكردند، همچونمادر وهب يا همسر زهير بن قين كه مشوق زهير بود تا به ياران و
اصحاب امام پيوست ويا مادر عمرو بن جناده كه سر فرزند خويش را به طرف دشمن
پرتاب كرد، به سپاه امامروحيهای عظيم بخشيد.
2ـ حفظ ارزشها: دومين نقشی كه زنان در نهضت عاشورا داشتند، حفظ ارزشهای
دينی و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر
چشمهای آلوده و ياكارهای زشت و بیشرم سپاه دشمن بود. انتقاد و اعتراض برخی
از همسران سپاه كوفه بهجنايتهای شوهران خود، همچون اعتراض زن خولی و يا آن
زن از قبيله بكر بن وائلهنگام غارت خميهها، فرياد زد: ای آل بكر، شما زندهايد و اينان
خميههای دختران رسولخدا را غارت میكنند؟
3 ـ تحمّل صبر يا آموزش صبر: روحيه مقاومت و تحمّل زنان در حادثه كربلا از جمله
درسهای عاشورا است كه برشهادت همسران، فرزندان، و برادران و پدران خويش
صبر میكردند. از جمله نمونههایصبر و مقاومت، و پايداری در اين راه زينب كبری
(س) بود كه هيچ كس به مقام والايشنمیرسيد كه خود به تنهايی كتابی را
میطلبد.
4 ـ پيام رسانی: از مهمترين نقش زنان كه خود جداگانه بايد بررسی شود، نقش
زنان در رساندنپيام عاشورا برای نسلهای آينده است.
افشاگریهای زنان و دختران كاروان اسارت از كربلا تا كوفه و شام و بازگشت بهمدينه
ايراد خطبههای آتشين و بینظير زينب در مجلس يزيد ابن زياد، از جملهافشاگریها و
آگاه ساختن جامعة آن زمان و درس هايی برای زنان مسلمان در جهانآيندة بشریّت
است كه زينب 3 عمده اين وظيفه را به عهده دارد.
...
="font-size: medium;">ادامه مطلب
5 ـ پرستاری: نقش ديگر زنان در حادثه عاشورا ـ از ابتدا تا انتها ـ پرستاری از بيماران،
زخمیهاو مجروحان و پرستاری از كودكان و دختران خردسال بود. پرستاری از بيمار
كربلا علی بنالحسين (ع) از وظايف عمده قهرمان كربلا زينب(س) بود. سرپرستی
كودكان، چونسكينه دختر امام (ع) سرپرستی و مراقبت از زنان كه شوهر خود را در
كربلا از دست داده، ومداوای مجروحان، از نقش زنان در حادثه عاشورا بود، چرا كه
زنان و كودكان در كارواناسارت، تنها سرپرست و پناه خود را زينب كبری میدانستند.
6 ـ تغيير ماهيت اسارت: زنان در عاشورا و با اسارت خود، درس آزادگی به مسلمان
واقعی دادند. تا آنجا كهدر هرجا اهانت و توهينی میشنيدند با جرأت و توان بسيار در
مقام پاسخ گويی برآمده وماهيت پليد آنان را روشن میساختند.
7 ـ حفظ عزّت: زمانی كه كاروان اسرای اهل بيت وارد كوفه شدند، مردم كه برای
ديدن و تماشایاسرا در خيابانها آمده بودند، هنگام عبور اسرا، اهل كوفه به كودكان
نان و خرما و شيرمیدادند. ام كلثوم فرياد زد: ای مردم صدقه بر ما حرام است و نان و
خرما را از كودكانگرفته و بر ميان آنان پرتاب كرد و بر زمين میريخت . آنان با اين عمل
عزّت، كرامت وشرافت خود را حفظ نموده و با تمامی سختی و گرسنگی، حاضر به
پذيرفتن هيچ گونه نانو خرمايی حتّی برای كودكان گرسنه نمیشوند.
8 ـ ارزش دادن به زن: درس ديگر و نقش ديگر زنان عاشورا، ارزش دادن به زن، در
پيدا كردن جايگاهوالای خويش بود، چرا كه در اين قيام، زنان عاشورا الگويی برای زنان
امت اسلامی شدندو نشان دادند كه در راه خدا و ياری پسر پيغمبر از فرزندان و
شوهرانشان میگذرند و عزتنفس و شرف خويش را با جان نثاری در راه دوست
میيابند. هم چنين زنان را از كنجخانهها به اجتماع وارد نموده و آنان با حفظ عفت و
حجاب به ميدان خطابه و سخنرانیرهنمون میشوند.
9 ـ تحريك عواطف: عمده تأثيری كه اسارت اهل بيت بر مردم داشت، تحريك عواطف
مردمی بود.حضرت زينب(س) در خطبهای میفرمايد: ويلكم أتدرون أیّ كبد لرسول الله
فرّيتم، وأیّ عهد نكثتم، و أیّ كريمة له أبرزتم، و أیّ حرمة له هتكتم، و أیّ دمٍ له
سفتكم ؛
« وای بر شما! میدانيد چه جگری از رسول خدا بريديد؟ و چه پيمانی شكستيد؟ وچه
دخترانی از او در معرض ديد آورديد؟ و چه حرمتی از او دريديد؟ و چه خونی از او
ريختند؟».
از جمله زنانی كه در قيام عاشورا نقش آفرينی كرد، بانويی پر افتخار به نام ربابدختر
امرءالقيس همسر گرامی امام حسين (ع) بود. وی تنها زن از زنان آن بزرگوار بود
كههمراه ايشان بود. امرءالقيس در زمان عمر اسلام آورد، و همان روز اول خليفه او را
اميرمسلمانان قُضاعه قرار داد، بعد از افتخار مسلمانی از سه دختری كه در خانه
داشت، يكی رابه علی (ع) و ديگری را به حسن بن علی (ع) و كوچكتر از همه را كه
رباب بود به امامحسين (ع) تزويج كرد. رباب از امام دختری به نام سكينه و دختری به
نام عبدالله داشت.پسرش روز عاشورا به شهادت رسيد كه كودكی شير خوار بود و بر
روی دست پدر تيری برگلويش نشست و خون آلود گشت.
رباب به همراه دخترش سكينه به اسارت رفت و در مجلس ابن زياد ازتحريفهای
عاشورا جلوگيری كرد. هنگامی كه ابن زياد سر مقدس را بر طشتی نهاد واهلبيت
وارد مجلس شدند، اين زن از ميان زنان برخاست و سر مقدس را در آغوشگرفت و
بوسيد و خواند:
واحسيناً فلانسيت حسيناًاقصدته أسنة الادعياء
غادروه بكربلاء صريعاًلاسقی الله جانبی كربلاء
ظاهر امر اين بود كه اين زن داغ ديده مرثيه سرايی میكند و آهی از دل خونينبيرون
میآورد، امّا حقيقت گويای چيز ديگری بود. او با همين چند جمله حوادث روزعاشورا و
ظلم هايی را كه به اهلبيت عصمت و طهارت رفته بيان كند و راه تحريف بر وقايع
عاشورا را میبندد.
رباب با همين چند جمله نشان داد كه امام حسين (ع) در راه خدا به شهادت رسيد و
بدنش را پاره پاره كردند و او را تشنه شهيد كردند و كشندگان آن مردمی بودند كه
معلومنبود پدرشان كيست؟ و او را احترامی نكردند و بدنش را به خاك نسپردند و بر او
نمازنخواندند. گفتن اين سخنان پرده از روی جنايتهای آنان كنار زد.
البته بايد دانست كه اسير گرفتن زنان مسلمان هيچ زمان در اسلام نبوده، حتی اسير
گرفتن مرد مسلمان هم. امّا اين مسئله در زمان حكومت امويان رعايت نشد و
اينقانون اسلامی را زير پا گذاشتند، در جنگهای صدر اسلام هم در زمان پيامبر (ص)
و حضرت علی (ع) اين قانون رعايت میشد. در جنگ جمل حضرت علی (ع) اسير
كردن زنان مسلمان را جايز ندانست و عايشه را به همراهی عدهای ديگر از زنان به
شهرخودشان بازگرداند. اين مسئله در زمان معاويه نيز نقض شده كه « بسر بن
ارطاة» به يمنحمله كرده و معاويه عدهای از زنان مسلمان را اسير كرده بود.
اما به اسارت بردن عترت پيامبر در دورة حكومت اموی اهانت به مقدسات دينیبود تا
آن جا كه در دربار شام، يكی از شاميان از يزيد خواست كه دختر سيد الشهدا را
بهعنوان كنيز، به او ببخشد ؛ كه با اخطار شديد زينب (س) روبه رو شد.
در تمام قيامها و انقلابهای جهانی، اسير گرفتن زنان كاری غير اخلاقی و
غيراسلامی است و زنان و كودكان حتی در جنگهای غير دينی نيز از امنیّت نسبی
برخوردارند، و با آنان چون اسيران لشكری رفتار نمیكنند.
گر چه يزيد، برای ترساندن و ايجاد رعب و وحشت در دل مردم، اهل بيت را بهاسارت
برد و آنان را با وضع فجيع و رقّتباری كه زبان از گفتن آن شرم دارد، از شهری
بهشهری در كوچه و خيابان گرداند، لكن او نمیدانست كه با اين كار خود، دودمانش را
به بادمیدهد و نمیدانست كه آنان از همين اسارت به عنوان سلاحی در مبارزه با
باطل و فاشنمودن چهرة فساد و نفاق استفاده میكنند.
خطابههای شيوای زينب (ع) و سخنان كوبندة آن حضرت در برابر مردم كوفه، وخطبة
آن بزرگوار در مجلس يزيد و ابن زياد، و خطابة فاطمه صُغری دختر سيدالشهدا (ع) در
كوفه و شام، خود بهترين وسيله برای افشای ماهيت حكومت يزيد بود تا به اين
عملظالمانه و بی شرمانة او، اعتراض كنند.
آری! اكنون جايگاه ويژة زنان در نهضت خونبار كربلا به خوبی مشخص میشود.زنانی
كه با عشق و فداكاری از همه چيز خود گذشتند و مقام والای امامت را برگزيدند و
درراه آن مصايب و مشكلات را پذيرفته و ارزش واقعی خود را يافتند.
در تاريخ عاشورا از اين گونه زنان كه با كمال اخلاص به ياری حق و اهل حقبرخاستند
كم نيستند، امّا چنان كه مقام هيچ كس از شهدای بنیهاشم به مقام امامحسين
(ع) نمیرسد، مقام هيچ يك از اين زنان بزرگوار به مقام دختر بزرگ
اميرالمؤمنيننمیرسد، اوست كه توانست جای برادر را بگيرد و همان هدف برادرش را
تا لحظةشهادت دنبال كند.
امام حسين (ع) به خوبی و به طور يقين میدانست كه عاملان بنیاميه به زنان وی و
زنان اصحاب و يارانش اهانت و بیحرمتی خواهند كرد و آنان را به اسارت خواهند برد و
اين عمل وقيحانه و بیشرمانه انجام خواهد گرفت و هم چنين میدانست كه مردم،
اين امر حكومت را سرزنش و نكوهش خواهند كرد، لذا نقش اساسی خود را در رسوا
سازی سياستهای نظام غاصب اموی ايفا خواهد كرد و حكومت افشا خواهد شد و
دل هر انسان آزادهای را به درد خواهد آورد.
هنگام عبور كاروان از شهرها، زينب به ايراد خطبههای آتشين و افشاگرانهای
میپردازد و مردم را در جريان حقايق امر میگذارد. مردم را نكوهش و سرزنش میكند
؛زمانی كه میبيند زنان كوفه گريه میكنند و گريبان چاك میدهند و مردان هم با
آنانمیگريند. زينب (ع) سوی آنان اشارت كرد و فرمود: خاموش باشيد ؛ دم فرو بنديد!
از حذام ابن ستير اسدی روايت شده كه چون زينب آغاز كرد ؛ گويا با زبان علی
بنابیطالب (ع) سخن میگويد. هرگز زنی پرده نشين نديدم گوياتر از او.
پس خدا را ستايش كرد و بر رسول خدا درود فرستاد و فرمود! «يا اهل الكوفة! يا اهل
الخَتْل و الغدار! أتبكون؟ فلا رقأت الدمعة و لا هدأتالرّنّة».
هان ای اهل كوفه! ای اهل نيرنگ و فريب! گريه میكنيد! ای كاش هيچ گاه
اشكچشمتان خشك نشود! هرگز نالههايتان خاموش نشود! همانا مثلِ شما مثلِ
زنی است كهرشتة خويش را پس از خوب بافتن پنبه كند! شما سوگندهای خود را
دست آويز فساد، درميان خويش قرار داديد. چه داريد؟ مگر، لاف زدن و نازش و دروغ و
مانند كنيزانچاپلوسی كردن!
اين خطبه زينب در فصاحت و بلاغت مانند كلام پدرش اميرالمؤمنين (ع) بود! چنان كه
در معنا نيز شباهت تام به آن داشت، زيرا كه اوصاف هر طايفه و قبيله راچنان كه
جاحظ گفته است از خواّص اميرمؤمنان علی (ع) است، و از ديگر خلفا در اينمعانی
كلامی نقل نشدهاست.
حضرت زينب در قسمت ديگری از خطبه مردم را چنين مورد خطاب قرارمیدهد كه
خفتگان را بيدار و ياغيان و سر كشان را رسوا میكند: میدانيد چه جگری ازپيامبر خدا
شكافتيد. چه پردگی را از پرده بيرون كشيديد! و چه حرمتی از وی بدريديد!كاری كه
شما كرديد، از هول آن نزديك است كه آسمانها و زمين بشكافد و كوهها از
همبپاشد.
نقل اين عبارات از آن جهت صورت گرفت كه اهمیّت نقش عاشورا و جايگاه تبليغی زنان
در تبيين و تشريح اهداف خونبار نهضت عاشورا و بيان نمودن مظلوميت وشايستگی
بینظير و بیبديل آنان در عهدهداری اداره امور امّت خاطر نشان گردد ؛ضمن اين كه به
افشای هر چه بيشتر ماهیّت پليد نظام بنیامیّه راه و رسم انحراف آنها درادامة
زندگی اسلامی و گمراه ساختن تودههای امّت و فريفتن واغفال نمودن كسانی
كهدارای ضعف نفس بودند منجر شد و حكومت ظلم و جور اموی را واژگون ساخت.
گرچه عاشورا يك روز بود، امّا تا قيامت عاشوراها به ياد حسين (ع) و الگوگيری اززنان و
مردان عاشورايی بر پا میشود و هم چنان كه زنان ايرانی جوانان غيور خود را
آمادهبرای جنگ میكردند، الگويشان زينب3 بود. و اكنون كه زنان و مادران
فلسطينیجوانان خود را آرايش و زيبايی داده و به جنگ بر عليه صهيونيست
میفرستد، الگو گرفتهاز همان زنان صدر اسلام است
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت سنگين بانوان کاروان حسيني آغاز گرديد. آنان با
وجود شرايط سخت جسمي و روحي، مي بايست از انديشه و کلام و احساس
ياري گرفته و با خطبه هاي پرشور خويش، مردمي که در عمق ناداني به سر مي
بردند را از حقانيت راه امام حسين(عليه السلام) و مظلوميت ايشان آگاه سازند و به
رهبري زينب(عليهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پيام شهيدان بپردازند تا
اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند. اينجاست که به هدف والاي امام حسين(عليه
السلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خويش پي مي بريم.
شهيد مطهري مي فرمايند: …« ابا عبدالله(عليه السلام) اهل بيت خودش را حرکت
مي دهد، براي اينکه در تاريخ رسالتي عظيم را انجام دهند. براي اينکه نقش
مستقيمي در ساختن اين تاريخ عظيم داشته باشند، اما با قافله سالاري زينب، بدون
آنکه از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زينب(عليهاالسلام) تجلي مي کند
و از آن به بعد به او واگذار شده بود.»